هرم یادگیری ادرگار دیل
هرم یادگیری ادگار دیل (Learning Pyramid by Edgar Dale) یک مدل آموزشی است که نشان میدهد که چگونه انواع مختلف آموزش و یادگیری از جمله خواندن، سخنرانی، استفاده از ابزارهای سمعی و بصری، بحث گروهی، تمرین عملی و آموزش به دیگران بر روی ذهن افراد تأثیر میگذارند. این هرم نشان میدهد که هر روش آموزشی چه میزان از محتوای آموزشی را در ذهن فراگیران حفظ میکند.
در این هرم، سخنرانی به عنوان یکی از ضعیفترین روشها با تأثیر 5 درصدی در یادگیری نشان داده شده است. از طرفی خواندن نیز تأثیر کمتری با 10 درصد در یادگیری دارد. اما استفاده از ابزارهای سمعی و بصری، بحث گروهی در کلاس، تمرین عملی و آموزش به دیگران به ترتیب تأثیرات 20، 50، 75 و 90 درصدی در یادگیری دارند.
به عبارت دیگر، روشهای فعال و تعاملی مانند بحث گروهی، تمرین عملی و آموزش به دیگران باعث ایجاد یادگیری عمیقتر و ماندگارتر در ذهن فراگیران میشوند. این هرم میتواند به معلمان و والدین کمک کند تا روشهای آموزشی مناسبی را برای دانشآموزان انتخاب کنند و دانشآموزان نیز با درک اجزای هرم یادگیری، بهتر بتوانند نقاط ضعف خود را پوشش دهند و فرآیند یادگیری را بهتر درک کنند.
علاوه بر هرم یادگیری ادگار دیل، عوامل دیگری نیز میتوانند بر میزان یادگیری تأثیرگذار باشند. این عوامل شامل موارد زیر هستند:
سطح دانش پیشین: دانشآموزانی که قبلاً در مورد موضوع آموزشی اطلاعاتی دارند، ممکن است بتوانند اطلاعات جدید را بهتر درک کنند و بهخاطر بسپارند. این نقطه میتواند به عنوان یک نقطه شروع مبنی بر مهارتها و دانش قبلی دانشآموزان در نظر گرفته شود.
راهبردهای مطالعه: استفاده از راهبردهای مطالعه موثر، مانند خلاصهنویسی، تغییر محتوای آموزشی به صورت اجمالی، و توضیح مفاهیم به دیگران، میتواند به بهبود فرآیند یادگیری کمک کند.
ترجیحات یادگیری: دانشآموزان مختلف میتوانند ترجیحهای یادگیری مختلفی داشته باشند. برخی از افراد بیشتر از طریق شنیداری یاد میگیرند، در حالی که دیگران ترجیح میدهند از طریق بصریها یاد بگیرند. شناخت ترجیحات یادگیری دانشآموزان و استفاده از روشهای متناسب با آنها میتواند بهبود یادگیری را تسهیل کند.
ارتقاء تفکر: ایجاد محیطهای یادگیری که از تفکر نقادانه و انتقادی حمایت کنند، میتواند به افزایش فهم عمیقتر و تحلیل بهتر مطالب آموزشی کمک کند.
شناخت اجتماعی: فراگیری در محیطهای گروهی و تعامل با همسالان و معلمان میتواند یادگیری را تقویت کند و فرصت برای تبادل اطلاعات و تجربیات فراهم کند.
محتوای معتبر: استفاده از منابع و محتواهای آموزشی معتبر و مورد تأیید میتواند به کیفیت و مفهومیت آموزش کمک کند و نقش مهمی در یادگیری افراد ایفا کند.
فعالیتهای عملی: ارائه فرصتهای تمرین عملی و کاربردی میتواند به نتایج بهتری در یادگیری منجر شود. این نوع فعالیتها به دانشآموزان کمک میکنند تا مطالب آموزشی را در عمل تجربه کنند.
تعاملات اجتماعی: ارتباط و تعامل بین دانشآموزان و معلمان میتواند بهبود یادگیری را تسهیل کند. تشویق دانشآموزان به پرسش سوالات، ارائه پاسخها و نظرات، و شرکت در بحثها میتواند به عمق یادگیری و درک بهتر مطالب کمک کند.
رتبهبندی و فیدبک: ارائه بازخوردهای مستمر و مثبت به دانشآموزان در مورد پیشرفتهایشان میتواند انگیزه و اعتماد به نفس را افزایش دهد و یادگیری را تقویت کند. همچنین، معلمان میتوانند از رتبهبندی دانشآموزان بر اساس عملکرد و تلاشهایشان در مسیر یادگیری استفاده کنند.
یادگیری معکوس: در این رویکرد، محتوای آموزشی ابتدا به دانشآموزان ارائه میشود و سپس در کلاس درس، زمان برای بحث، تمرین عملی و حل مسائل اختصاص مییابد. این روش به دانشآموزان کمک میکند تا محتوا را به طور فعال درک کنند و از محیطهای تعاملی کلاس درس بهرهبرداری کنند.
یادگیری مبتنی بر پروژه: اجرای پروژهها و فعالیتهای عملی میتواند به دانشآموزان کمک کند تا مفاهیم آموزشی را در یک محیط واقعیتر و کاربردیتر درک کنند. این روش به دانشآموزان اجازه میدهد مهارتها و دانش خود را در عمل آزمایش کنند.
تنوع منابع آموزشی: استفاده از تنوعی از منابع آموزشی میتواند به تقویت یادگیری کمک کند. استفاده از کتب درسی، فیلمهای آموزشی، نمودارها، نقاشیها و منابع آموزشی دیگر میتواند بهبود مفاهیم و درک دانشآموزان را تسهیل کند.
ترکیب این عوامل با استراتژیهای هرم یادگیری ادگار دیل میتواند به بهبود یادگیری و فهم عمیقتر مطالب آموزشی کمک کند. مهمترین نکته این است که در هر محیط آموزشی، باید تلاش کرد تا روشهای مناسبی با توجه به نیازها و خصوصیات دانشآموزان به کار گرفته شود تا فرآیند یادگیری موثرتر و بیشتری را فراهم کند.