مکتب شمنیزم تولتک چیست؟
جنبش فکری و فلسفی است که در مکزیک کهن به وجود آمده است و به سه دورهی تاریخی اش اشاره دارید.
دورهی اول شمنیزم تولتک: در این دوره، انرژی و جابهجایی آن در فعالیتها و تعاملات مختلف بسیار مهم است. به نظر میرسد که اهمیتی به جابهجایی انرژی در تفکرات و اعمال انسانی داده شده باشد. این مفهوم میتواند به عنوان یک دیدگاه عرفانی یا انرژیکی درک شود.
دورهی دوم شمنیزم تولتک: در این دوره، به نظر میرسد که آداب و رسوم، مواد مخدر و دیگر عناصری به سیستم شمنیزم اضافه شدهاند. این میتواند به معنای تحولات و تغییراتی باشد که در سیستم شمنیزم تولتک ایجاد شدهاند.
دورهی سوم شمنیزم تولتک: در این دوره، به نظر میرسد که سیستم به دورهی اول بازگشته است و عناصر اضافی مانند آداب و رسوم حذف میشوند. این به عنوان بازگشت به اصول اصلی و ارزشهای اولیه سیستم میتواند تفسیر شود.
در مورد دیدگاههای فلسفی درباره مرگ، به نظر میرسد که اشاره دارید به دیدگاههایی که در این فرهنگ شمنیزم تولتک و دیگر جنبشهای فرهنگی شرقی و شرقآسیایی وجود دارد. این دیدگاهها معمولاً به مفهومهای عمیق تر از مرگ و زندگی اشاره میکنند و میتوانند بر اساس دین، فلسفه یا رویکردهای عرفانی متفاوت باشند.
دیدگاه شمن ها در مورد مرگ
به دیدگاه شمنها درباره مرگ و نا امنی لحظهی حال توجه کردهاید که بسیار عمیق و جذاب است. آنها معتقدند که مرگ نه پایان زندگی است، بلکه یک جریان پیوستهای است که همیشه حاضر و حاکم است. شمنها باور دارند که مرگ مانند یک موجود زنده علیه سمت چپ ما در فاصلهای حدود یک دست با ما قرار دارد. این وجود همیشگی و دائمی مرگ، در همه لحظات زندگی انسان حاضر و مشهود است.
زمانی که زندگی به پایان میرسد و ما میمیریم، مرگ از این فاصلهی یک متری کنار ما ظاهر میشود و به ما نشان میدهد که وجود دارد. این تصویر زندهتر از دیدگاههای مرگ به عنوان پایان است و به ما یادآوری میکند که مرگ همیشه در کنار ماست و با ما همراه است. در این دیدگاه، مرگ از فاصلهای نزدیک به ما مینگرد و همواره نظارت ما را دارد.
این دیدگاه به مرگ به عنوان یک ماهیت زنده نگاه میکند که به دورهها و تغییرات زندگی بیپایان انسان همراهی میکند. در این راستا، نا امنی لحظهی حال به نحوه اجرای این دیدگاه متصل میشود. نا امنی لحظهی حال ممکن است در شکلهای مختلف و با ویژگیهای متنوعی ظاهر شود.
این نا امنی میتواند خوب یا بد باشد و این بستگی به شرایط موجود دارد. به عنوان مثال، در شرایطی که خطراتی مانند جنگ یا بمباران به وجود میآیند، نا امنی به عنوان وسیلهای برای حفظ امنیت و زندگی به کار میرود. اما نا امنی همواره خوب نیست و ممکن است در مواقع دیگر نیز به ما آسیب برساند.
در واقع، نا امنی لحظهی حال میتواند به ما آمادگی برای مواجهه با هرچه در آینده ممکن است بخشد. این آمادگی ما را قادر میسازد که به عکسالعملهای بهتری در مواجهه با وقایع و وضعیتهای ناگوار دست یابیم.
از طرفی، این نا امنی به طور معنوی و روحی تاثیری منفی ایجاد نمیکند. اگر بتوانیم این نا امنی را به عنوان یک بخش طبیعی از زندگی درک کنیم، احتمالاً استرس و اضطراب کمتری در مواجهه با آن خواهیم داشت. اولین تماس با این نا امنی ممکن است استرسآور باشد، اما با درک عمیقتر آن، ممکن است به ما کمک کند که به طور آرام و با آمادگی به سمت مواجهه با تغییرات و وقایع حرکت کنیم.
در این سیاق، شمنها از دیدگاه شرقی به عکسالعمل به نا امنی لحظهی حال نگاه میکنند و میآموزند که چگونه با آن هماهنگ شوند و از آمادگی لحظهای بهرهبرداری کنند. این دیدگاه میتواند زندگی را از زاویهای متفاوت مشاهده کند و به افراد کمک کند که با تجربهی عمیقتری به احساسات و تغییرات زندگی نگاه کنند.
تونال و ناوال یا همان معادل شرقی اش(یین و یانگ):
این تقسیمبندی بین تونال و ناوال مشابه مفاهیم یین و یانگ در فلسفه شرقی به نظر میرسد. در واقع، این دو تقسیمبندی به یک نگاه دوگانه به واقعیت و زندگی اشاره دارند که تمامی موجودات و پدیدهها را در دو دسته تونال (یین) و ناوال (یانگ) تقسیم میکنند.
تونال به همه جنبههای قابل مشاهده و بیانی از واقعیت اشاره دارد، شامل تمامی واقعیتهای مادی، عملکردها، رفتارها، عادات، احساسات و هر آن چیزی که ما میتوانیم با کلمات و توصیفها بیان کنیم. در واقع، تونال جنبهی مادی و ظاهری واقعیت را نمایان میسازد.
ناوال به موجودات و اصولی اشاره دارد که بیانناپذیر و فراتر از زبان و توصیفهاست. این قسمت از واقعیت شامل ابعادی است که نمیتوان به وسیلهی کلام و کلمات معمولی آنها را توصیف کرد و فهمید. ناوال بیانناپذیری، عمق و مفهوم اندیشهها و اصول عمیق فلسفی را نمایان میسازد.
با این توصیفات، این تقسیمبندی به نوعی تفاوت میان جنبههای مادی و معنوی واقعیت را نشان میدهد، و تا حدی مفهومی مشابه به مفاهیم یین و یانگ در فلسفه شرقی دارد. این دیدگاه میتواند به انسانها کمک کند تا به عمقترین لایههای ذات واقعیت دست یابند و بیشتر به ابعاد غیرمادی و معنوی زندگی توجه کنند.
پیله انرژی:
پیلهی انرژی به عنوان یک هاله تخممرغی شکل، محیطی انرژیای است که دور بدن ما وجود دارد. در این مفهوم، این هاله انرژیای را نمایان میسازد که تمامی انرژیهای درونی ما، شامل افکار، احساسات و وضعیتهای ذهنی ما، در آن جریان دارند. این هاله به صورت یک محیط انرژیای اطراف ما وجود دارد و به نوعی بازتابدهنده و نمایانکنندهی وضعیت داخلی ماست.
در سیستم شمنیزم، این پیلهی انرژی به یک دیدگاه معنوی نگاه دارد. شمنها به عنوان یک راهبرد روحانی و رشتهی سلوک، تلاش میکنند تا این انرژیها را در حالت تعادل نگهدارند و در واقعیتهای مادی و معنوی با آنها تعامل کنند. برای این منظور، ایدهها و تمرینات مختلفی را بکار میگیرند تا این انرژیها را به طور متعادل جریان دهند و تأثیر آنها را بر روح و روان بهبود دهند.
همچنین، شمنها با توجه به تواناییهای انرژیای که در این پیله وجود دارد، تکنیکها و حرکات فیزیکی معینی را بکار میگیرند تا تأثیر مثبتی بر جریان این انرژی و وضعیت کلی ذهنی و روحی فرد داشته باشند. این تمرینات به عنوان یک بخش از مسیر سلوک و رشتهی روحانیت در شمنیزم مطرح میشوند.
در کل، این دیدگاه به عنوان یک راهبرد معنوی در شمنیزم نشان میدهد که چگونه میتوان از انرژیهای درونی و محیطی به نحوی مفهومی و روحانی بهرهبرداری کرد تا به تعادل روحی و روانی برسیم.
پیوندگاه:
پیوندگاه: ناحیهای بین دو کتف قرار دارد و به آن پیوندگاه (Assembly Point) نیز میگویند. این پیوندگاه عمدتاً وسط و مقداری به عقب از تراز کتفها قرار دارد. کار اصلی پیوندگاه در سیستم شمنیزم، تنظیم کنندهی سیستم انرژی، یعنی پیلهی انرژی است. این پیوندگاه به وضوح وظیفهای اساسی دارد: ثابت نگهداشتن ما در این دنیا.
در این مفهوم، اشتباهی که معمولاً اتفاق میافتد، این است که برخی افراد فکر میکنند پیوندگاه به یک طرف خاص مانند راست یا چپ متمایل است. در واقع، پیوندگاه مرکزی و متعادلی را در نزدیکی وسط بین دو کتف ایجاد میکند، بهطوری که اندکی به چپ یا راست متمایل میشود، اما به صورت کاملاً عمودی در یک سمت خاص قرار نمیگیرد.
در سیستم شمنیزم، وظیفه پیوندگاه از طریق ایجاد تعادل انرژی در اطراف ما، ما را در این دنیا ثابت نگهداشته و از گمشدن در میان دنیاهای موازی جلوگیری میکند. به طور معمول، انسان در ابعاد مختلفی مانند مکان، زمان، فضاها و موقعیتها، تعاریف مختلفی از دنیای موازی دارد، به این معنا که هر مکان و زمان میتواند دارای دنیای موازی و مستقل خود باشد.
پیوندگاه به عنوان وسیلهای عمل میکند که ما را در یک دنیای موازی معین نگهداشته و از تراوش به دنیاهای موازی دیگر جلوگیری میکند. تنوع زیادی از دنیاهای موازی وجود دارد و پیوندگاه ما را در یکی از این دنیاها ثابت نگهداشته است. بهطور مثال، وقتی خواب میبینیم، وارد یک دنیای رویا میشویم که به آن دنیای موازی نیز گفته میشود. پیوندگاه در این حالت ما را در دنیای رویا نگهداشته و پس از بیدار شدن، به دنیای واقعی باز میگردیم.
در نهایت، پیوندگاه بهطور معنوی به ما کمک میکند در دنیای فیزیکی و معنوی ثابت مانده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم. سیال کردن پیوندگاه به مفهوم تنظیم آن به گونهای است که ما بتوانیم به اراده خودمان آن را جابهجا کنیم و در مسیر معنوی مورد نظرمان پیش برویم. این بهویژه با توجه به مفهوم تفکر، درک و فهم در این مسیر میسر میشود.
شمن در سیستم شمنیزم افرادی هستند که وارد این راهبرد معنوی شدهاند و به منظور دستیابی به اهداف معنوی و رشد روحی در آن کار میکنند. این افراد باید خصوصیات مشخصی داشته باشند تا بتوانند در این مسیر پیشرفت کنند و اهداف خود را تحقق بخشند.
خصوصیات شمنها:
۱) عملگرا: یکی از خصوصیتهای اساسی شمنها، عملگرایی است. این خصوصیت به این معناست که شمنها نه فقط به درک و دانش معنوی میپردازند، بلکه به عمل درآوردن این دانش نیز تاکید دارند. به عبارت دیگر، آنها نه تنها از نظریه و اندیشه عمل میکنند بلکه از آن در زندگی عملی خود نیز استفاده میکنند.
۲) شجاعت: شمنها برای پیشرفت در مسیر معنوی نیاز به شجاعت دارند. این شجاعت به معنای مواجهه با چالشها، پذیرش ریسک و تسلیم نکردن در مقابل مشکلات است.
۳) باهوش: خصوصیت باهوش بودن در شمنیزم تا حدی ارثی است اما تا حد زیادی نیز میتواند توسط تمرین و تلاش بهبود یابد. باهوشی در اینجا به معنای توانایی درک عمیق تر و شناخت عمیقتر از مسائل معنوی و ذهنی است.
۴) محتاط: شمنها در تصمیمگیریها و رفتارهایشان احتیاط و دقت را مدنظر قرار میدهند. حتی در مواجهه با موقعیتهای خطرناک، آنها معمولاً به محتاطیت عمل میکنند.
۵) ماهر: این خصوصیت به معنای تسلط بر مهارتها و دانشهای مختلف در مسیر معنوی است. اگرچه مفهوم ماهریت مطلق وجود ندارد، اما تلاش برای بهبود و تسلط در مهارتهای مختلف برای شمنها مهم است.
۶) وضعیت جسمانی مناسب: وضعیت جسمانی به شمنها کمک میکند تا بهتر در مسیر معنوی پیش بروند. داشتن عضلات و وضعیت جسمانی قوی میتواند توانایی تحمل فشارها و تمرینات را افزایش دهد و به سلامت کلی شخص کمک کند.
در نهایت، شمنها تلاش میکنند تا ترکیبی از این خصوصیات را در خود داشته باشند تا به بهبود فردی و رشد معنوی دست یابند. این خصوصیات نه تنها در مسیر معنوی بلکه در زندگی عمومی شخص نقش مهمی ایفا میکنند.
مفهوم ساحر و سالک در شمنیزم:
در شمنیزم، مفاهیم “ساحر” و “سالک” دارای معانی خاص و عمیقی هستند که به جنبههای معنوی و تحول فردی اشاره میکنند.
ساحر:
ساحر به معنای شخصی است که تواناییهای ماورائی و روحانی دارد و از آنها به منظور تحقق منافع شخصی یا هدفهای مادی استفاده میکند. این تواناییها میتوانند شامل جادو، پیشبینی، ارتباط با ارواح یا موجودات ماورائی و مشابه آن باشند. در بیشتر موارد، ساحران تلاش میکنند از این تواناییها بهرهبرداری کنند تا به دستیابی به منافع شخصی خود بپردازند و اغلب به منظور کسب قدرت یا ثروت از این تواناییها استفاده میکنند.
سالک:
سالک به شخصی اشاره دارد که در مسیر تحول و رشد معنوی قرار دارد و تمرکز او بر ارتقاء روحیه و ارتباط با معنویت است. سالک به جهتی روی مسیر معنوی پیش میرود و تلاش میکند تا از طریق تمرینهای روحانی و ارتباط با جهان معنوی به تحقق روشنایی داخلی و کمال شخصی برسد. در مسیر سالکی، تمرکز بر تحول داخلی و ارتباط با جوهر حقیقیت است و هدف اصلی شخص در اینجا به دست آوردن شناخت عمیقتر از خود و ارتباط نزدیک با جهان معنوی میباشد.
از این تفاوتها به طور عمومی میتوان به اهمیت تمرکز بر منفعت شخصی در ساحران و تمرکز بر تحول روحی در سالکان اشاره کرد. اگر یک فرد با استفاده از تواناییهای ماورائی خود تنها به منافع فردیاش توجه کند، ممکن است به عنوان ساحر شناخته شود، در حالی که اگر شخص در جهت تحقق رشد معنوی و ارتباط با معنویت کار کند، میتواند به عنوان سالک تشخیص داده شود.
مفهوم دون و ناوال در شمنیزم:
در شمنیزم، مفاهیم “دون” و “ناوال” نیز از جمله اصطلاحاتی هستند که به جوانب مختصری از مسیر رشد و تحول معنوی اشاره میکنند.
دون:
دون به معنای راه یا مسیری است که یک شمن در طی آن به تحولات و تجربیات معنوی دست پیدا میکند. این مفهوم معمولاً به جهت پیشرفت در مسیر رشد و تحقق معنوی بیان میشود. به عبارت دیگر، دون توصیفی است از مسیری که فرد در جهت تحول شخصی و ارتباط با جوهر حقیقیت پیش میرود. دون ممکن است توسط یک معلم یا راهنما همراهی شود تا فرد را در این مسیر هدایت کند.
ناوال:
ناوال به شخصی اشاره دارد که به انتهای مسیر رشد معنوی رسیده و در ارتباط نزدیک با جوهر حقیقیت واقف شده است. ناوال به عنوان یک مقام معنوی و عمیق ترین مرحله در تحول فرد شناخته میشود. او دارای دانش و بینش عمیقی در مورد معنویت و جهان داخلی است و ممکن است به عنوان معلم و راهنما برای افرادی که در مسیر رشد قرار دارند، عمل کند.
در ارتباط با نامگذاری معلمان و اساتید مسیرهای رشد معنوی، ممکن است از اصطلاحات دون و ناوال برای نشان دادن مراحل مختلف ارتقاء و تحول استفاده شود. دون به معلمانی اشاره دارد که فرد را در مسیر تحول همراهی میکنند و ناوال به معلمانی اشاره دارد که در سطح بالاتری از تحول معنوی قرار دارند و میتوانند افراد را به مراحل عمیقتر تربیت کنند.
ادبیات سیستم شمنیزم شامل سه قسمت کلی است:
شمنیزم به نظامی از تفکر و فلسفه اشاره دارد که در آن جهان به سه قسمت کلی تقسیم میشود: تونال، ناوال و ناشناختنی. این تقسیمبندی به عنوان یک مفهوم مهم در شمنیزم مورد استفاده قرار میگیرد و در ادبیات و تئوریهای این سیستم به عنوان محوری ارائه میشود. در ادامه، معانی هریک از این قسمتها توضیح داده میشود:
تونال:
تونال به معنای دقت اول یا شناخته شده است. در این قسمت از تقسیمبندی، مواردی را که ما به طور معمول میشناسیم و قادر به بیان آنها هستیم، مشمول میشوند. این میتواند از اشیا مادی معمولی گرفته تا مفاهیم ذهنی و عاطفی مختلفی شامل شود.
ناوال:
ناوال به معنای دقت دوم است، به وضوح نشاندهنده ناشناختهها و مواردی است که در حال حاضر برای ما شناخته نیستند. ممکن است در آینده به دلیل پیشرفت علم و تجربیات، این موارد را شناخته و تونال کرد. این ایده معمولاً در زمینههایی مانند علم و تکنولوژی بیشتر دیده میشود.
ناشناختنی:
این قسمت به معنای دقت سوم است و به مواردی اشاره دارد که به طور کلی نیازمند آگاهی انسانی نیستند. این ممکن است به مفاهیمی مرتبط با معنویت، عمق ذهنی و حقایق ابدی اشاره داشته باشد که از دامان آگاهی عادی فراتر میروند و ناشناختنی باقی میمانند.
در مورد درمانها و روشهای شمنیزم نیز اشاره شده که بیشتر بر تعادل بدن و روان انسان تأکید دارد و به عنوان یک راه برای بهبود کیفیت زندگی و ارتباط با عوالم دیگر مطرح میشود. این درمانها و روشها عمدتاً بر تنظیم انرژیها و احترام به آگاهی دقیق در مورد جهان و وجود تمرکز دارند. ادبیات شمنیزم تلاش میکند مفاهیم این سیستم را به طور کامل تبیین و توضیح دهد تا افراد بتوانند با استفاده از آن به تحول شخصی و رشد معنوی دست یابند.
عاالی بود متشکرم
خواهش می کنم بزرگوار🌹🌹🌹🌹